خلوت من
حرم شلوغ بود و هوا سرد. بلند شدم تا وارد رواق شوم و ضریح را ببینم. هوا سرد تر شده بود, خیلی سرد. قلبم تند تر می زد, خیلی تند. * اتفاق افتادی! دیدمت و شناختمت. نگاهت به چشمانم افتاد, نشناختی! طبیعی بود. با چادرم دهان و بینی ام را پوشانده بودم, سردم بود... به سمت رواق رفتم. در هر قدم, نگاهت را حس می کردم. به درب رواق که رسیدم, برگشتم. هنوز سر جایت بودی. چادر را از صورتم کنار زدم تا خیالت راحت شود. گذاشتم خنده ام را ببینی, و شال گردن نارنجی جیغم را! * آرام به سمت رواق چرخیدم و چادر را گذاشتم که بر باد سوار شود. دو لبه اش را سفت گرفتم و به سمت ضریح رفتم. قلبم آرام شد و بغضم ترکید. اشک ها چنان جشنی گرفته بودند که چادر خیس شد. عزادارها شروع کرده بودند. صدای سینه زدنت را از بین آن همه صدا تشخیص می دادم! انگار بر قلب من نواخته می شد. هوا کاملا گرم شده بود. آنقدر گرم که از پوشیدن شال گردن پشیمان شدم و نفهمیدم که در آن روز, بخاری ها برای کدام یخ زده, روشن بودند؟!... ...........................................
زیارت نامه را خوانده بودم و حاجات را زمزمه می کردم: ظهور مولا و شفای پدربزرگ, سلامتی خانواده و ایمان واقعی, درس و زندگی, آینده و خوشبختی, دوستان و عزیزان... و باز بی جهت یاد تو افتادم, و ماندم که از خدا چه بخواهم.
گیج بودم. همچون گمشده ایی همه جا می چرخیدم... وحشت زده بودم!
چلچراغ ها روشن شدند. شاید هم روشن بودند و پر نور تر شدند, یا شاید هم من این طور حس کردم. نور چلچراغ ها در آینه منعکس شد و چشمم را...
نگاهت از چشمانم گذشت و دور شد. تکان نخوردم. چرخیدی و دوباره نگاه کردی. چشم ها کار خودشان را کرده بودند... شناختی.
لبخند من اما دیده نشد. برای هزارمین بار به خاطر چادری که به سر داشتم خدا را شکر کردم.
... و همین طور بغض در گلو گیر کرده ام را.
شب تاسوعا بود و اشک ها بی توجه به من, کار خودشان را می کردند... عاشقی می کردند!
پ.ن 1: رسیدن بخیر!! (از قول شما گفتم که دیگه زحمت نکشین) همون جور که قول داده بودم همه رو دعا کردم که انشاالله قسمتتون بشه برین زیارت. اصلا با هم می ریم... چطوره؟!
پ.ن 2: به زودی بخش های شنیدنی سفرم رو براتون تعریف خواهم کرد, اگه خدا قبول کنه!
پ.ن 3: دل نوشته ی مذکور ابدا خاطره ی سفر نبود... گرچه نوشته ی دل خودم بود.
پ.ن 4: بعد از عرض تسلیت به مناسبت عاشورای حسینی, نوبتی هم اگه باشه نوبت شماست که دعام کنین. التماس دعا.
Design By : RoozGozar.com |